چرا سیاست آمریکا در غرب آسیا شکست خورده است؟-راهبرد معاصر
سیاست خاورمیانه ای آمریکا در سراشیبی سقوط؛

چرا سیاست آمریکا در غرب آسیا شکست خورده است؟

سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران تاکنون با موفقیت همراه نبوده است. زیرا دولت ترامپ نه تنها نتوانسته ایران را مجبور به بازگشت به میز مذاکره نماید، بلکه همچنین ایران در گام های افزایشی به تجدید غنی سازی اورانیوم فراتر از حد مجاز برجام اقدام کرده است.
دانیل برومبرگ؛ عضو ارشد « مرکز عربی» در واشنگتن
تاریخ انتشار: دوشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۹ - 01 June 2020

به گزارش راهبرد معاصر؛ سیاست خاورمیانه ای آمریکا در سراشیبی سقوط قرار گرفته است. اولویت اصلی پرزیدنت دونالد ترامپ مسائل سیاست داخلی آمریکا می باشد. با کاهش نفوذ آمریکا، مواجهه با دشمنان جاه طلب و بلندپروازی که از توانایی شکل دهی به رویدادها در عرصه جهانی برخوردار هستند، دشوارتر خواهد شد. تلاش چین بر کنترل کامل سیاسی و مالی هنگ کنگ تنها نمونه ای از قدرت های رقیب هست که نشان می دهد هیچ ترسی از ایالات متحده آمریکا ندارد. اما آنچه که واقعا در وضعیت فعلی قابل توجه است، اقدامات دشمنان واشنگتن نیست بلکه بیشتر مشکلاتی است که ایالات متحده در همکاری با دوستان و متحدان خود دارد.

 

اگر چه ایالات متحده آمریکا در قبال کشورهای عربی بر هدف اصلی خود یعنی کمک به این کشورها در مقابله با ایران تاکید کرده، اما تلاش های این کشور برای پیشبرد این هدف با راهبرد منسجمی همراه نبوده است. بحران کووید 19 و تکانه های اقتصادی شدید ناشی از آن باعث شده تا سیاست خارجی آمریکا با تغییر و تحولاتی روبرو شود. در واقع اقدامات اخیر کاخ سفید در زورگویی نسبت به ریاض برای کاهش تولید نفت، حکایت از این دارد که پیامدهای سیاسی داخلی کاهش قیمت نفت نسبت به مقابله با اقدامات ایران در منطقه به مراتب از اهمیت بیشتری برخوردار می باشد.

 

پس از یادآوری نسبت به ماهیت متغیر و بی ثبات واکنش کاخ سفید به تهدیدات امنیتی، عربستان سعودی و امارات متحده عربی به برنامه های خود برای حرکت به سمت زیرساخت های متنوع اقتصادی و امنیتی سرعت بخشیده اند. در این مسیر آن ها خواهان حمایت و پشتیبانی سایر کشورها از جمله چین شده اند. با این وجود، برای آینده ی قابل پیش بینی رهبران حوزه خلیج فارس حاضر نخواهند بود تا با ایالات متحده همکاری کنند زیرا رویکرد قیم مابانه ترامپ به سیاست های بین المللی، پایه های هر گونه روابط سازنده و موثر را متزلزل می کند.

 

رابطه آمریکا و عربستان سعودی در دوران ترامپ

دونالد ترامپ در اظهارات خود هرگز از آنچه که اساس روابط واشنگتن با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس است دریغ نکرده است. وی در سخنرانی اکتبر 2018 در میان حامیانش در می سی سی پی اظهار داشت: « ما از عربستان سعودی محافظت می کنیم. آیا می گویید که آن ها ثروتمند هستند. من عاشق ملک سلمان هستم اما من گفتم پادشاه ما از شما محافظت می کنیم و ممکن است شما بدون حمایت ما دو هفته دوام نیارید. شما باید هزینه های تامین امنیت خود را بپردازید». این اظهارات حاکی از این است که نگاه ترامپ در روابط خارجی بر این مبتنی است که طرف قوی به مشتری ضعیف تر خود محصولی را به فروش می رساند و هر وقت از این توافق احساس نارضایتی کند به راحتی از آن خارج خواهد شد.

 

از سال 2015-2019م عربستان سعودی بزرگترین خریدار تسلیحات آمریکا بوده است. در اواسط سال 2019م دولت ترامپ اعلامیه ای اضطرای برای پیشبرد فروش تسلیحات 8 میلیارد دلاری به عربستان سعودی و امارات متحده عربی صادر کرد. اما فروش تسلیحات توسط گروهی از اعضای حزب دموکرات و جمهوری خواه کنگره به دلیل سوالاتی در مورد مداخله ریاض در قتل جمال خاشقچی و تلفات غیرنظامیان در جنگ یمن جلوگیری شد. اما وتوی این طرح توسط ترامپ نشان داد که آمریکا با وجود چالش های فزاینده داخلی و خارجی آماده حفظ روابط ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی است.

 

اما تلاش های ترامپ در این زمینه پس از حمله به چهار نفت کش در دهانه خلیج فارس ( مه 2019) و تشدید تنش با ایران کم رنگ شد. چهار ماه بعد، با حمله هواپیمای بدون سرنشین به تاسیسات نفتی عربستان، ستون های بازار جهانی نفت به لرزه در آمدند. اگر چه این حملات توجیه منطقی برای تداوم حمایت و پشتیبانی نظامی آمریکا از عربستان سعودی و امارات متحده عربی فراهم کرد اما دولت ترامپ هنوز مشخص نکرده که سیاست فشار حداکثری وی علیه ایران چگونه می تواند به همکاری با این کشور منجر شود.

 

ادعای ترامپ مبتنی بر این که از تقابل نظامی بزرگ با ایران خودداری می کند، با استقبال رهبران کشورهای عربی خلیج فارس همراه شد. اما وی تاکنون نتوانسته در ازای خروج از برجام یک جایگزین راهبردی مناسبی پیدا کند. سیاست سردرگم و گیج کننده دولت ترامپ تنها منجر به عدم قطعیت متحدان منطقه ای شده است. اعزام 14000 نیروی نظامی آمریکا به منطقه در پاییز 2019 همراه با دو فروند جنگنده و موشک های پاتریوت به عربستان سعودی برای کاهش این عدم قطعیت کمترین اقدام می توان در نظر گرفت. در مقابل اقدامات دولت یک واقعیت ناخوشایندی را نشان داد - تا زمانی که فروش نفت از سوی کشورهای عربی به آمریکا وجود داشته باشد، سیاست آمریکا در خلیج فارس پایدار خواهد ماند.

 

تاثیر کووید 19 بر روابط آمریکا و دولت های عربی خلیج فارس

رکود جهانی ناشی از بحران کووید 19 باعث کاهش روابط ایالات متحده و کشورهای عربی خلیج فارس شده است. قیمت بی ثبات نفت که برای صنعت امریکا مناسب نیست باعث عصبانیت کاخ سفید شد. اما اگر منصفانه این مسئله را مورد تحلیل قرار دهیم قیمت نفت قبل از بحران کووید 19 رو به کاهش بود. اختلاف نظر عربستان و روسیه بر سر قیمت نفت در اوایل مارس باعث شد تا رئیس جمهور ترامپ در توئیتی بنویسد: « قیمت پایین نفت برای مصرف کننده خوب است». اما وجود یک بازار با کاهش تقاضا و قیمت پایین نفت می تواند صنعت انرژی قدرتمند آمریکا را که میلیون ها دلار به کمپین انتخاباتی ترامپ کمک کرده را ویران کند. رقابت نزدیک وی با جو بایدن در نظرسنجی تگزاس ، باعث شد تا دونالد ترامپ ظاهرا در مورد هزینه های داخلی و کاهش قیمت نفت تغییراتی را شروع کند. البته این تغییرات با لابی پشت پرده صنعت نفت به وجود آمده است. این تلاش توسط 13 سناتور جمهوری خواه صورت گرفت که بر اساس آن در ماه مارس قانونی وضع شد تا سربازان آمریکا و موشک های پاتریوت از عربستان خارج شوند مگر این که ریاض تولید نفت خود را کاهش دهد.

 

دونالد ترامپ در قالب بازیگر پلیس خوب و بد؛ ( ترامپ پلیس خوب و سناتور جمهوری خواه پلیس بد) در تماس تلفنی 2 آوریل با محمد بن سلمان گفت که اگر عربستان سعودی تولیدات خود را کاهش ندهد نمی تواند جلوی این قانون را بگیرد. بر این اساس ده روز بعد، اوپک ، روسیه و سایر تولیدکنندگان بزرگ نفتی بر تولید تقریبا 10 میلیون بشکه در روز توافق کردند. پس از این توافق، دونالد ترامپ در توئیتی برای افزایش پرستیژ و اعتبار خود بر نقش «میانجی گری» در این توافق تاکید کرد. البته جای تعجب نیست که شاهزاده عبدالعزیز بن سلمان آل سعود وزیر انرژی عربستان هم بر « نقش مهم  و بی بدیل شاهزاده در تحصیل توافق» تاکید می کند.

 

اما توافق نامه تولید باعث نشد تا دولت ترامپ بتواند مانع از خروج دو باتری موشک های پاتریوت به همراه تعدادی از نظامیان و دو اسکادران جنگنده آمریکایی شود. این در حالی است که دونالد ترامپ در تماس 8 مه با ملک سلمان بر « مشارکت دفاعی آمریکا – عربستان سعودی» تاکید کرده بود. اما این اقدام در محافل رسانه ای گمانه زنی هایی را ایجاد کرد که هدف آمریکا از خروج سامانه موشکی پاتریوت در راستای کاهش تعهد به حفاظت از عربستان سعودی در مقابل ایران می باشد. اما برایان هوک نماینده ویژه ایالات متحده آمریکا در مسائل ایران درصدد خنثی سازی این ایده بود و گفت: « ما در کنار متحدانمان هستیم. دولت آمریکا کاملا مصمم است تا به تلاش های خود برای جلوگیری از توسعه طلبی و تجاوزگری ایران ادامه دهد».

 

معادله ایران

اما درک این مسئله که چرا ایالات متحده تصمیم خروج سامانه پاتریوت از عربستان سعودی را تنها ده روز بعد از تقابل دریایی بین آمریکا و ایران گرفته قابل فهم نیست. علاوه بر این، کمتر از 10 روز بعد، مقامات دولت ترامپ اعلام کردند که کاخ سفید برای دستیابی به حمایت بین المللی برای تمدید تسلیحات متعارف مطابق با قطعنامه 2231 شورای امنیت یک برنامه پیچیده ای رو طراحی کرده اند. مقامات آمریکایی اظهار داشتند که مهم ترین ویژگی برنامه این است که دولت ترامپ ادعا می کند که آمریکا همچنان عضو مشارکت کننده برجام می باشد این در حالی است که آمریکا از این توافق خارج شده است. بنابراین برنامه پیچیده دولت ترامپ برای کسب حمایت و پشتیبانی بین المللی از تمدید تحریم تسلیحاتی ایران نشانگر این است که ادعای برایان هوک در مورد این که کاخ سفید همچنان درصدد مهار ایران است واقعی می باشد.

 

اما تاکنون سیاست فشار حداکثری آمریکا علیه ایران با موفقیت همراه نبوده است زیرا دولت ترامپ نه تنها نتوانسته ایران را مجبور به بازگشت به میز مذاکره نماید بلکه همچنین ایران در گام های افزایشی به تجدید غنی سازی اورانیوم فراتر از حد مجاز برجام اقدام کرده است. اقدامات دولت ترامپ بیشتر در راستای نابودی کامل برجام است و این مانور ریسک آمیز می تواند سهوا تهران را در مسیر خطرناک برنامه هسته ای تمام عیار سوق دهد. هرگونه حرکت به سمت این شیب لغزنده می تواند شانس مواجهه نظامی بین آمریکا و ایران را افزایش دهد.

 

در واکنش به تلاش کشورهای عربی حوزه خلیج فارس برای کسب حمایت و پشتیبانی مالی و نظامی از چین، دیوید شنکر دستیار وزیر امور خارجه آمریکا در امور خاور نزدیک در 7 مه هشدار داد: « کشورهای عربی خلیج فارس باید ارزش مشارکت خود را با آمریکا بدانند. ما از کشورهای شریک و متحد خود می خواهیم با احتیاط عمل کنند.»

 

سرمایه گذاری های چین در عربستان سعودی و امارات متحده عربی گسترش یافته است. از سال 2008 تا 2019 میزان سرمایه گذاری چین نزدیک به 62.55 میلیارد دلار بوده است. چین به عنوان یکی از بزرگترین خریدار نفت عربستان سعودی سعی کرده است با ارائه تجهیزات و آموزش های پیشرفته نظامی، روابط تجاری و نظامی خود را با تهران موازنه ببخشد. در این مسیر می توان به تلاش های پکن برای ساخت کارخانه 65 میلیارد دلاری عربستان سعودی برای تولید هواپیمای بدون سرنشین پهباد CH-4 اشاره کرد.

 

در مجموع به نظر می رسد که طوفان مالی جهانی ناشی از کاهش قیمت نفت و اپیدمی کروناویروس که منجر به تقابل دیپلماتیک واشنگتن و ریاض شده؛ می تواند مانع تلاش رهبران سعودی برای تعقیب رویاهای خود در زمینه خودکفایی اقتصادی و یک صنعت قوی بومی شود. یک منازعه آشکار بین طرفین می تواند روابط ژئوپلتیک واشنگتن - ریاض که به آمریکا در ایفای نقش یک بازیگر اصلی در منطقه خاورمیانه کمک کرده را به خطر بیندازد.

مطالب مرتبط
ارسال نظر
پربیننده ترین اخبار
«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛ / ۲ روز پیش

پیامدهای حمله جسورانه یمن به ناو آمریکایی

گزارش مرکز مطالعاتی «ریسپانسیبل استیت کرفت»؛ / ۲ روز پیش

نقشه صهیونیسم برای پاکسازی قومی غزه

«راهبرد معاصر» گزارش می‌دهد؛ / ۲ روز پیش

تقابل چین-آمریکا در دولت دوم ترامپ

یادداشت اختصاصی حنیف غفاری، کارشناس مسائل بین‌الملل؛ / ۱ روز پیش

حزب دموکرات به صحنه سیاسی آمریکا بازمی گردد؟

گزارش «القدس العربی»؛ / ۱ روز پیش

جهان نگران تصمیمات خلق الساعه ترامپ